Friday 26th February
دیروز صبح که از خواب بیدار شدم احساس مریضی کردم. برای آماده شدن و رفتن به خونه سواحیلی هیچ رمقی نداشتم. حالم خیلی بد بود، حدس زدیم که مسموم شدم و مجبور شدم که در رختخواب بمونم. وینستن و آنت برای فیلمبرداری از جولیوس,من رو ترک کردند. دکتر با کمی شک تشخیص عفونت داد و انتبیوتیک تجویز کرد.وقتی به هتل برگشتم،تب کردم.
امروز یکی از گرمترین روزها در مومباساست، (گرمای حدود ۳۵ درج در سایه!!).بدبختانه بیشتر کار ما در آفتاب بود. احساس میکردم کمی بهترم، اگر چه هنوز تب داشتم. ولی خوشحالم که تونستم خیلی از چیزهای که برای خونه سواحیلی میخواستم رو تهیه کنم. تخت، بعضی وسائل آشپزخونه، و هر چیز دیگری که برای زندگی نیاز داشتم.فردا به اونجا میرم.
خونه من ۱۰ متر مربع است، بهمراه عنکبوتهایی که در سقف و دیوارش در حال قدم زدن هستند ؛). جولیوس به من گفت: تنها چیزی که در مقابل پشههای مالاریااز تو محافظت میکند، همین عنکبوتها هستند.
برای تحمل کثیفی اینجا نیاز به توان بالائی دارم. فقط با دیدن فیلممون میتونید بفهمید که من در چه شرایطی زندگی میکنم
.

امروز جمعه، بیشتر سوئدیها از تعطیلات آخر هفته خودشون لذت میبرند، یا در حال برنامه ریزی هستند. در کنیا، ۷ روز هفته رو باید کار کنی، تعطیلات ندارند، بنابر این ما هم باید مثل اینها کار کنیم. فردا من زندگی جدیدم رو در کنیا شروع میکنم.
my new life in Kenya.

Skriv en kommentar