وقتی‌ ما به کنیا برسیم فیلمبرداری برای مستندمون شروع میشود.

این ۲ هفته آخر واقعا کلافه کننده بود، تقریبا بیشتر ساعات بر روی فیلم کار میکردیم، بسته بندی وسائل و آمادگی برای سفرتمام وقت ما رو گرفته بود .من برای خداحافظی با دوستانم زمان بسیار محدودی داشتم.
پرواز بسیار راحت و خوبی‌ بود من و آنت, بیشتر زمان پرواز را در خواب بودیم.سفر بسیار طولانی بود، یک توقف در استانبول داشتیم، فرودگاه استانبول کوچک ولی‌ بسیار زیبا بود.


هواپیما امروز ساعت ۳:۳۰ در نایروبی فرود آمد. با وجود اینکه ما اواخر شب رسیدیم، وقتی‌ از هواپیما بیرون آمدیم گرمای بسیار شدیدی رو احساس کردیم. دیشب وقتی‌ به هتل رسیدیم کاملا تاریک و آروم بود، اما امروز از بیرون اتاق شلوغی و هیاهو رو احساس می‌کنیم. من به سختی‌ می‌تونم صبر کنم برای بیرون رفتن و دیدن نایروبی.

 

.

 

 

رفتن به کامبیتی که ۲-۳ ساعت با نایروبی فاصله داره ، و همچنین ملاقات با جولیوس و جاشوا برنامهٔ فعلی ماست. اما قبلش ما باید یک محل کار در "نایروبی" و اجازه فیلمبرداری در کنیا داشته باشیم. وقت زیادی برای خواب نداریم، اما سفر و سیاحت به تنهایی‌ کافی‌ خواهد بود برای انرژی گرفتن و فراموش کردن خستگی‌، ولی‌ شک ندارم که وقتی‌ ما به خونهٔ جاشوا برسیم تمام شب رو مثل یک خوک کوچیک خواهیم خوابید.

 

 

Skriv en kommentar